سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهار می آید . درختان قد قامت آغاز می کنند و شاخساران « دست دعا » باز و بنفشه کمر به « رکوع » خم می سازد ، شکوفه « تسبیح » ایزد پاک می نماید و پیشانی « سجده » بر خاک می ساید و ابر اشک شادی می ریزد . جویبار رفاقت ، نغمه می سازد. لبها خندان ، چشم ها درخشان ، دفتر کینه ها بسته و عداوت از بیکاری خسته می شود . کائنات دست نیاز به درگاه بی نیاز دراز می کند تا بارگاه ربوبی قلم عفو بر جرائم اعمال کشد و زندگی از نو آغاز شود و راه ورود به عالم وجود باز گردد .
سر آن ندارم که به توصیف بهار و وصف زیبایی های آن بپردازم . سخن از نگاهی است که از این همه نقش شگفت و بدیع باید بگذرد و به ژرفای آنها راه یابد . این آمد و شد بهار مهم نیست ، مهم آن است که ما کجای بهار ایستاده ایم و چند بار بهار در ما شکفته است ؟ راستی چند بار با زمزمه « یا مقلب القلوب و الابصار » تقلب قلب و تحول احوال و سیر به سمت « احسن الحال » را در خویش یافته ایم ؟
آری ، سالی دیگر آغاز شده است و دیروزهایی بر ما گذشت . برای برخی شیب تندی به دره هولناک جهنم شد و برای برخی نردبان بهشت ؛ بهره ما چه بود ؟
اگر بهار را در بیرون احساس کنیم و در درون نیاریم کاری بهارانه نکرده ایم . بیایم اکنون که ابر و باد و مه خورشید و فلک در کار بهارند و در تدارک نان و آب ، ما کفران نعمت نکنیم و از نعمت ها خوب بهره بگیریم و خوبتر زندگی کنیم .
روزهایتان هر روز نوروز و عید باشد « کل یوم لا یعصی فیه فهو یوم العید »

پاورقی :

1 - چند روز پیش در اخبار شنیدم ، یکی از اتوبوس های کاروان های راهیان نور دچار سانحه ای شده ، واقعن متاسفم ، براشون طلب مغفرت می کنم و آرزوی صبر برای خانواده هاشون دارم . و خدا رو شاکرم که این اتفاق برای دوستان من نیوفتاد اما خدا می دونه که تا تونستم با دوستانم تماس بگیرم و از سلامتیشون باخبر بشم چی بر من گذشت ....
2- امیدوارم سال 87 برای همه سال خوب و مهربونی ! باشه از جمله برای دوستان من و خانواده هاشون .
3- راستی ، حق با سکوت بود ؛ صدا در گلو شکست .


پنج شنبه 87 فروردین 1 | ساعت 10:0 صبح                     نظرات دیگران [ نظر]